سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توانگرى و درویشى آنگاه آشکار شود که در قیامت عرضه بر کردگار شود . [نهج البلاغه]

شهید وشهادت

 
 
غیب و شهود(دوشنبه 88 اردیبهشت 28 ساعت 11:26 صبح )

 

خدا را شکر دل آیینه دارم
حقوق خدمتی دیرینه دارم
بسی خوشحال از ویرانی خویش
که در اعماق خود گنجینه دارم
چنان غرقم به روز وصل آن یار
که هر شب ظلمت آدینه دارم
زشوق معرفت فردا اسیرم
به فردا صحبت از دوشینه دارم
زشرق دیده انوار دلم باش
ببین چاکی به روی سینه دارم
سرشکم گوهر یک دانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست
برای خیمه گاهت شوق دارم
تورا وقت پگاهت شوق دارم
تو در رخت سپیدت بهترینی
به چشمان سیاهت شوق دارم
برای بوسه روی تو دلبر
شبیه خاک راهت شوق دارم
قسم بر خال تو فکر توام من
قسم بر روی ماهت شوق دارم
سر شوریده ام دیوانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست
اگر پا در دل آتش نهادم
گل خاکسترم آتش نژادم
خلیلم باش در بزم شرارم
که من در عشق بازی خانه زادم
اگر دوش از تو دوشی خواستم
بده چون تل خاکستر به بادم
تماشاخانه لطفم تو هستی
مریدت گر شوم هستی مرادم
سرای تنگ من کاشانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست
فرج مشتاق دیدار نگارست
عدالت انحنای ذوالفقار است
زپشت گرم کعبه روز موعود
عیان گردد که قدرت دست یار است
به خلوت خانه او راه یابد
دلی که همره آتش سوار است
به بوی پیروهن هم دل خوشم من
اگر یوسف همان دور است یار است
زقید خویش دائم می شود دور
کسی که بین دام او دچار است
دلم بر زلف تو چون شانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست
جنون زیباست در چشمان لیلی
شکستن سنت دامان لیلی
دلم مشتاق ایمان نگار است
شکستن گر بود ایمان لیلی
نمی بینم اگر روی مهش را
سلام من سوی جیران لیلی
خوشم خانه بدوش است این دل من
شدم اینک شدم حیران لیلی
زبان دین کشم در شور و مستی
دلم بر شونه حیران لیلی
دل سر گشته ام پروانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست
به جز امر تبرا نقل دین نیست
به لوح سینه ام نقشی جز این نیست
امامت می کند بر من امامی
که جز از نسل مولی المتقین نیست
چرا پس می شود نازل به پایش
غلام او اگر روح الامین نیست
چرا سجده به سوی کعبه باشد
اگر شیعه به پای او جبین نیست
دلم را یک قدم تا خیمه مانده
که آن هم جز گل ام البنین نیست
ابو فاضل گل جانانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست
دلم سر گشته غیب و شهود است
دلم بی چاره چشمی کبود است
من و چشم ابوفاضل من و تیر
من و مشکی که بر سقا وجود است
من و دستی که براه اوفتاده
من و مردی که چشمانش چو رود است
دلم مهمان فرقی  چاک خورده است
مرو از پیش من مولا که زود است
اگر عباس اسیر چشم زهراست
دلم بیچاره چشم کبود است
گدایت نوکر میخانه توست
بیا یارم که خانه خانه توست







بازدیدهای امروز: 9  بازدید

بازدیدهای دیروز:8  بازدید

مجموع بازدیدها: 171765  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «