سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون نیکوکارى بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسى به دیگرى گمان بد برد ، که از او فضیحتى آشکار نشده ، ستم کرده است . و اگر بدکارى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى گمان نیک برد خود را فریفته است . [نهج البلاغه]

شهید وشهادت

 
 
حرامیان حرامتان(پنج شنبه 89 فروردین 12 ساعت 8:12 عصر )
به جبهه ها، رشادتم

به سالها اسارتم

خنده صبح و شامتان

حرامیان، حرامتان



اشک دو چشم رهبرم

خون چکیده از سرم

شهد شده به کامتان

حرامیان، حرامتان



داس عدو به گردنم

شخم عدو بر بدنم

گندم بی همتتان

حرامیان، حرامتان



ماهی شط خون چه شد؟

عشق چه شد؟جنون چه شد؟

دور شده ز کامتان

حرامیان، حرامتان



عبد چه شد؟ خدا چه شد؟

دیانت و رضا چه شد؟

گسیخته لجامتان

حرامیان، حرامتان



هم نفس آه که شد؟

یوسف صد چاه که شد؟

پله و نردبانتان

حرامیان، حرامتان



همسفران همنفس

پریده از کنج قفس

مرغ هوس به بامتان

حرامیان، حرامتان



طبع شکم باره تان

مرکب راه وارتان

قرعه که زد به نامتان؟

حرامیان، حرامتان



جبهه به خون کشیده شد

حنجره بس دریده شد

طراوت کلامتان

حرامیان، حرامتان



راهی صد کمین که شد؟

معبر روی مین که شد؟

معبر زیر گامتان

حرامیان، حرامتان



خانه ام افروخته شد

بام به کف دوخته شد

امنیت خانه تان

حرامیان، حرامتان



کشته صد پاره که شد؟

به خصم دون چاره که شد؟

دوامتان، دوامتان

حرامیان، حرامتان 



برف من و بام شما

درد من و دام شما

وسعت بام و دامتان

حرامیان، حرامتان



خنده به اشک مادرم

نمک به زخم همسرم

مادرتان، همسرتان

حرامیان، حرامتان

هدیه به آنان که شهیدان را  نردبان ساختند و بالا رفتند ، پا بر دوش آنها قدرت را در آغوش کشیدند،  از آن آویزان شدند، آنگاه به نردبان پشت پا زدند و آن را شکستند ....  







بازدیدهای امروز: 48  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 173443  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «