مثنوی شهادت
سبک بالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه ای تمکین نکردند
ترحم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نئشم گذشتند
فغان ها کردم، اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان، این چه سودا بود با من؟
رفیقان، رسم هم دردی کجا رفت؟
جوان مردان، جوان مردی کجا رفت؟
مرا این پشت، مگذارید بی پاک
گناهم چیست، پایم بود در خاک
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بست روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟
مرا پایی به دست نردبان بود
مرا دستی به بام آسمان بود
تو بالا رفته ای من در زمینم
برادر، روسیاهم، شرمگینم
مرا اسب سپیدی بود روزی
شهادت را امیدی بود روزی
در این اطراف، دوش ای دل تو بودی!
نگهبان دیشب، ای غافل تو بودی!
بگو اسب سپیدم را که دزدید
امیدم را، امیدم را که دزدید
مرا اسب چموشی بود روزی
شهادت می فروشی بود روزی
شبی چون باد بر یالش خزیدم
به سوی خانه ی ساقی دویدم
چهل شب راه را بی وقفه راندم
چهل تسبیح ساقی نامه خواندم
ببین ای دل، چقدر این قصر زیباست
گمانم خانه ی ساقی همین جاست
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد
امیدم مشت نومیدی به در کوفت
نگاهم قفل در، میخ قدر کوفت
چه درد است این که در فصل اقاقی؟
به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در، وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!
دعا کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا این بار محکم تر بکوبیم
مکوب ای دل به تلخی دست بر دست
در این قصر بلور آخر کسی هست
بکوب ای دل که این جا قصر نور است
بکوب ای دل مرا شرم حضور است
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم
بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست
مرا هر چند روی در زدن نیست
کریمان گر چه ستار العیوب اند
گدایانی که محبوب اند خوب اند
بکوب ای دل، مشو نومید از این در
بکوب ای دل هزاران بار دیگر
دلا! پیش آی تا داغت بگویم
به گوشت، قصه ای شیرین بگویم
برون آیی اگر از حفره ی ناز
به رویت می گشایم سفره ی راز
نمی دانم بگویم یا نگویم
دلا! بگذار، تا حالا نگویم
ببخش ای خوب امشب، ناتوانم
خطا در رفته از دست زبانم
لطیفا رحمت آور، من ضعیفم
قوی تر ازمن است، امشب حریفم
شبی ترک محبت گفته بودم
میان دره ی شب خفته بودم
نی ام از ناله ی شیرین تهی بود
سرم بر خاک طاقت سر نمی سود
زبانم حرف با حرفی نمی زد
سکوتم ظرف بر ظرفی نمی زد
نگاهم خال، در جایی نمی کوفت
به چشمم اشک غم، تایی نمی کوفت
دلم در سینه قفلی بود، محکم
کلیدش بود، دریاچه ی غم
امیدم، گرد امیدی نمی گشت
شبم دنبال خورشیدی نمی گشت
حبیبم قاصدی از پی فرستاد
پیامی بابلوری می فرستاد
که می دانم تو را شرم حضور است
مشو نومید، این جا قصر نور است
الا! ای عاشق اندوه گینم
نمی خواهم تو را غمگین ببینم
در باغ شهادت باز، باز است
همین اندازه می دانم که زیبا است
که فولاد دلم را آب کرده است
چه لطف است این
کوچه ما بوی مجنون می دهد
قسمتی ازیک مثنوی بلند از زنده یاد محمدرضا آقاسی
از جنوب و غرب تا شرق و شمال
گشته ام در بین اشباح و رجال
کیست تا از مرگ من پروا کند
یا به روی غربتم در وا کند
آب می جویم ولیکن در سراب
کوفه بازار است این شهر خراب
می زنم بر گرد آتش بال بال
تا بنوشم شعله مرگ حلال
?مرگ? آغاز جهانی دیگر است
عاشقان را مرگ جانی دیگر است
آن که در خون عشق بازی می کند
تا قیامت سرفرازی می کند
ای خداوندان مُـلک عافیت
والیان مسند اشرافیت
من یقین دارم مسلمان نیستید
چون ولی را تحت فرمان نیستید
من در این آشفته بازار شما
پرده بر می دارم از کار شما
نصرت حق را چو باور داشتم
با علی دست از دهان برداشتم
آه از تزویر خلق دلق پوش
مردم گندم نمای جو فروش
آه از این، گرگهای میش خوار
وین همه مستغنی درویش خوار
یاد دارم روزگار پیش را
مردم نزدیک دوراندیش را
هر که بارش بیش سر در پیش داشت
یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوه همسایگی در پیش بود
نوش در کام همه بی نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد
خلق را یکباره نادرویش کرد
خلق دلواپس تراز دیروز خویش
سرگردان از یأس هستی سوز خویش
سینه ها در آتش تشویش ها
هفت اقلیم است و نادرویش ها
موجهای خسته سر درگمی
پس چه شد حال و هوای مردمی
از چه رو مردم فریبی می کنید
با هم احساس غریبی می کنید
ای دل آشوبان زخوف و اضطراب
چرخد از خون شما، هفت آسیاب
ای شرارت پیشـِگان هرزه گرد
در کجا بودید هنگام نبرد
در کجا بودید وقتی جنگ بود
عرصه بر شیران عالم تنگ بود
ای کمند اندازها از پیش و پس
توسن سرکش نگردد رام کس
دام بر چینید ما مرغ دلیم
ماهی گرداب و دور از ساحلیم
مابه صید طور مولا رفته ایم
در پناه او به بالا رفته ایم
یوسف والا زکنعان دور کرد
چشم ظاهربین ما را کور کرد
لیک چشم باطن ما را گشود
هر چه را دیدیم جز مولا نبود
گفت فحشا در کجا آید پدید
گفتمش در کوچه های بی شهید
بی شهیدانند بی سوزو گداز
بر سر سجاده های بی نماز
بی شهیدان را غم لیلا کجاست
سوز و اشک و آه و وایلا کجاست
کوچه ما بوی مجنون می دهد
بوی اشک و آتش و خون می دهد
بوی مجنون مست می سازد مرا
در پی لیلی می اندازد مرا
نام لیلی بردم، آرامم گریخت
هفت بندم بند بند از هم گسیخت
شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد
پرچم خون رنگ عاشورا چه شد
کیست تا پرچم به دوش خون کشد
شیعه را از خواب خوش بیرون کشد
ادامه دارد
اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم ...
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم ...
اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم ...
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء ...
اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلاء ...
اللهم اغفرلی الذنوب التی تقطع الرجاء ...
.
.
.
و من یتّقُ الله یَجعَل لَهُ مَخرَجاً ...
|
شبکه سوم سیما با فردی مصاحبه ای انجام داده است که ادعا کرده قبلا سنی بوده و در حال حاضر شیعه شده است. این فرد ادعا کرده که قبلا نسبت به حضرت علی کینه و بغض و عداوت داشته و در حال حاضر خود را بر بالای مناره ای مرتفع و دیگران را در زیر می بیند. |
مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های این هفته نماز جمعه سیاست تلویزیون ایران درباره اهل سنت را به باد انتقاد گرفت. مولوی عبدالحمید گفت: شبکه سوم سیما با فردی مصاحبه ای انجام داده است که ادعا کرده قبلا سنی بوده و در حال حاضر شیعه شده است. این فرد ادعا کرده که قبلا نسبت به حضرت علی کینه و بغض و عداوت داشته و در حال حاضر خود را بر بالای مناره ای مرتفع و دیگران را در زیر می بیند. این شخص الفاظ نامناسب دیگری را نیز بر زبان رانده است. در ادامه خبرنگار این برنامه خطاب به این شخص می گوید: شما قبلا دشمن ما بودید و حالا دوست ما هستید. مولوی عبدالحمید در ادامه خطبه خود گفت: این شخص هیچ گاه سنی نبوده بلکه من شنیده ام این فرد از برادران تشیع یمنی بوده است. پخش اینگونه برنامه های ساختگی و جعلی از سوی برخی از فیلمسازان که افراد شایسته ای نیستند، در کانال های ملی که مختص فرقه و مذهبی خاص نیست، بلکه مال تمام مردم این کشور است، چه سنی باشند و یا شیعه، آن هم در مملکتی که در این سال از سوی رهبر انقلاب به عنوان سال اتحاد و انسجام اسلامی عنوان شده است و مجمع تقریب مذاهب به هدف وحدت و انسجام فرق اسلامی در آن قرار دارد، بسیار ناپسند و نابجا است. امام جمعه زاهدان افزود: بعد از پخش این برنامه مردم از سراسر ایران با ما تماس گرفتند وانزجار و اعتراض خود را نسبت به این برنامه ابراز داشتند؛ بنابراین ما از مسئولین امر تقاضا داریم این مسئله را پیگیری کرده و جلوی چنین افرادی را که باعث خدشه دار شدن وحدت ما می شوند، بگیرند و با آنان برخورد کنند. نباید به هر بچه نادانی اجازه داده شود تا اعتقادات یک ملت را بازیچه خود قرار دهد و باعث جریحه دارشدن قلب های آنان گردد. مولوی عبدالحمید گفت: من در این جا این مطلب را اعلام می دارم که اهل سنت بالاتفاق از دوستداران حضرت علی رضی الله عنه هستند و هرکس که نسبت به حضرت علی، اهل بیت ایشان، حضرت حسین، حضرت حسن، و حضرت فاطمه رضی الله عنهم محبت نداشته باشد صد در صد او سنی نیست. سنی به کسی می گویند که خلفای راشدین و فرزندان آن حضرت صلی الله علیه و سلم، ازواج مطهرات و همه مهاجرین و انصار رضی الله عنهم را دوست داشته باشد. به گزارش نوروز، وی همچنین در مراسم ختم قرآن در شب بیست و نهم رمضان، که با حضور نمازگزاران مرد و زن اهل سنت زاهدان در مسجد جامع مکی زاهدان برگزار شد، با انتقاد مجدد از عملکرد صدا وسیما، از مدیران رسانه ملی خواست تا این فرصت را به علما و بزرگان شیعه که سنی شده اند بدهد تا با یکی از شبکه های ملی کشور مصاحبه ای داشته و دلایل خود را برای پیوستن به مذهب بزرگ اهل سنت بیان دارند. وی در قسمتی از سخنانش گفت: اهل سنت از تمامی نقاط کشور و حتی برخی کشورهای همسایه با ما تماس گرفتند و انزجار خود را نسبت به اینگونه برنامه های تفرقه انگیز اظهار کرده و می گفتند: ما بعد از انقلاب تا به حال شاهد چنین جسارتی نبوده ایم، البته به جز از شبکه سوم که اساسش بر اهانت به مقدسات اسلام و اهل سنت گذاشته شده و شبکه ای منحرف است. امام جمعه اهل سنت زاهدان افزود: کاش این شبکه مصاحبه ای هم با علمای شیعه که سنی شده اند ترتیب می داد؛ چرا که فقط تیجانی مذهبش را تغییر نداده، بلکه ما افراد دیگری از شیعه را سراغ داریم که مذهب شیعه را کنار گذاشته و به مذهب اهل سنت پیوسته اند. آنان کتابهای بیشماری در مورد چگونگی گرایششان به مذهب اهل سنت نوشته اند و بسیاری از آنان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم و حضرت علی کرم الله وجهه را بعد از سنی شدن به خواب دیده اند. مولوی عبدالحمید در ادامه گفت: مقتضای عدالت این را می طلبد که صدا و سیما افرادی را که سنی شده اند، فرا بخواند و با آنها مصاحبه ای داشته و کتاب های آنان را به جامعه معرفی کند. سپس این افراد را در کنار تیجانی ها بنشانند و قضاوت را به مردم (شیعه و سنی) واگذارند تا هر مذهبی را که می خواهند اختیار کنند. عدالت و دموکراسی واقعی همین است. امام جمعه زاهدان در پایان افزود: من از آقای مهندس فروزش، نماینده محترم زاهدان در مجلس شورای اسلامی سپاسگزارم که در این زمینه ناراحتی اهل سنت را به گوش آقای ضرغامی رییس صدا و سیما رسانده اند و ایشان نیز قول داده اند با سازندگان این برنامه برخورد شده و جلوی چنین برنامه هایی گرفته شود. منبع خبر: نوروز |
معمر قذافی: همه مسلمانان شیعه هستند! |
معمر قذافی رهبر لیبی در مراسم شب قدر گفت همه مسلمانان شیعه هستند زیرا همه آنها پیرو اهل بیت (ع) هستند. به گزارش شیعه نیوز به نقل از واحد مرکزی خبر، خبرگزاری لیبی اعلام کرد: قذافی موارد مغالطهآمیز تاریخی که افراد جاهل و بی اطلاع از تاریخ مطرح می کنند و می گویند شیعیان فارسها هستند و سنیها عرب رد کرد. وی افزود: هیچ مسلمانی نیست که سنت پیامبر را اجرا نکند و در غیر این صورت از دین اسلام خارج است. شیعیان پیرو علی(ع)، فاطمة الزهرا (س)، حسن(ع)، حسین(ع) و اهل بیت هستند و همه مسلمانان شیعه هستند، زیرا همه مسلمانان پیرو اهل بیتند. |
منبع خبر: واحد مرکزی خبر
الف) آینده جهان در دیدگاه اسلام
اوضاع آشفته و اسفناکجهان، مردم رت به وحشت انداخته و جنگ های سرد و گرم، مسابقه تسلیحاتی، صف آرایی قدرتمندان و... جهانیان را خسته و فرسوده کرده است. تولید و تکثیر سلاح های جنگی، نسل بشر را تهدید به نابودی می کند، و خودسری و طغیان غارت گران بین المللی، ملل عقب نگاه داشته شده را ار شوؤن زندگی ساقط ساخته است.
محرومیت روز افزون طبقه ضعیف، استمداد گرسنگان جهان و گسترش فقر و بی کاری، وجدان های زنده و دل های حساس را پریشان نموده است. تنزل اخلاق انسانها، بی رغبتی نسبت به امور دینی، روی گردانی از قوانین الهی، افراط در مادی گری و رونق یافتن مظاهر فساد و شهوت پرستی، روشن بینان و آگاهان جهان را مضطرب کرده است.
این اوضاع خیر خواهان،عاقبت اندیشان و اصلاح طلبان را نسبت به اوضاع آینده جهان بدبین کرده است. آنان از عواقب وخیم و سرنوشت خطرناک آن به خود می لرزاند و از حل مشکل جهان اظهار عجز می کنند.
در این میان مسلمانان آگاه- به ویژه شیعیان- از یاُس و نومیدی دوری گزیده و به عاقبت و سرنوشت بشر خوشبین اند. آنان در انتظار روز موعود اسلام و مدینه فاضله آن، روز شماری می کنندو عاقبت کار را از آن مردم نیک کردار می دانند.
ایشان معتقداند که از قوانین موضوعه و ساز مان های پر زرق و برق بین المللی، کاری ساخته نیست.
آن مدینه فاضله و عصر درخشانی که در آن بشر به سعادت و کمال لایق خویش می رسد. حاکمیت در آن زمان، از ان امام معصوم است که از خطا، اشتباه و غرض و روزی منزه و پاک است. این همان روزی است که قرآن کریم و روایات اهل بیت، بشیریت را ماُمور به انتظار چنان روزی نموده و دستورایجاد زمینه وآمادگی از هر جهت را به بشیرت داده اند. این عقیده نشاُت گرفته از آیات قرآن و روایات متواتر قطعی از طریق اهل بیت است.
انتظار در آیات و روایات:
آیات:
1. قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
(موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری بخواهید و شکیبایی کنید، به تحقیق که زمین از آن خداست؛ به هر کس از بندگانش بخواهد منتقل می فرماید و حسن عاقبت از آن پرهیز گاران است.) ( سوره اعراف «7»:آیه128)
2. وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِی بارَکْنا فِیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى عَلى بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ
( و میراث دادیم به قومی که ضعیف شمرده شده بودند خاور های زمین و باختر های آن را که مبارک گردانیده بودیم، و تمام گردید کلمه وعده نیکوی پروردگار تو بر بنی اسرائیل به سبب آن که صبر کردند، و ویران ساختیم آنچه را فرعون و قومش می ساختند و آنچه را که افراشته بودند.) (همان،آیه137)
3. بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ
( بلکه حق را به شدت بر باطل افکنیم، پس حق باطل را در هم می شکند، آن گاه از میان می رود.) (سوره انبیاء«21»:آیه21)
4. یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ
( می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش سازند و خداوند تمام کننده نور خویش است هر چند کافران را خویش نیاید.) (سوره صف«61»:آیه8)
5. وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ
( همانا در زبور پس از ذکر(تورات)، نگاشتیم که زمین را بندگان شایسته به ارث می برند) (سوره نساء«4»:آیه105)
6. وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
( ما اراده کردیم که بر آنان که در زمین استضعاف شدند، منت گذاریم و آنان را پیشوای مردم و وارث زمین و ملک و جاه گردانیم) (سوره قصص«28»:آیه5)
7. وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ
( همان عهد ما درباره بندگانی که به رسالت فرستادیم، سبقت گرفته است که البته آنها برکافران فتح و پیروزی یابند و قطعا سپاهیان ما غالب اند.) (سوره صافات«37»:آیات171-173)
8. وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرِینَ
( و خداوند می خواست که صدق سخنان حق را ثابت گردانیده و ریشه کافران را از بیخٌ بٌن بر کند) (سوره انفال«8»:آیه7)
9. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ
( خداوند وعده فرموده به کسانی از شما که ایمان آورده و نیکوکار گردد[به این که] در زمین خلافت دهد.) (سوره نور«»:ایه55)
10. فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ
( همانا حزب خدا پیروز است.) (سوره المائده «5»:آیه56)
11. هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ
( او است خدا که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم او را تسلط و برتری دهد) (سوره توبه«9»:آیه33وسوره فتح«48»:آیه28)
ادامه دارد ....
مرحوم بافقی هفته ای یک شب به طور مرتب به مسجد جمکران می رفت. در یکی از شب های زمستان که برف سنگینی آمده بود ؛ با تعدادی از همراهان به مسجد جمکران می رفت و این بار از رفتن باز مانده بود . نسبت به سر نوشت آنها در برف و کولاک شدید ، بسیار نگران می شود . نزدیک صبح در عالم رویا ، حضرت ولی عصر ( عج ) را می بیند که می فرمایند : سید مرتضی ، چرا ناراحتی ؟ او علت نگرانی خود را می گوید . ایشان می فرمایند : سید مرتضی ، گمان می کنی ما از حاج شیخ دوریم . همین الان به مسجد رفته بودم و وسایل استراحت او و همراهانش را فراهم کردم .صبح روز بعد : سید مرتضی ، با یکی از همراهان حاج شیخ برخورد می کند او می گوید : جایت خالی بود . به خاطر وقی که در دلمان بود و یا کرامتی که شده مثل آن که ابداً برفی نیامده و زمین خشک است . خیلی زود به مسجد رسیدیدم . در آنجا سرما به ما فشار می آورد . متحیر بودیم که چه کنیم . ناگهان سیدی وارد مسجد شد و به حاج شیخ گفت : می خواهید برای شما لحاف و کرسی و آتش بیاوریم . او با کمال ادب عرض کرد : اختیار با شماست . آن سید از مسجد بیرون رفت و پس از چند دقیقه وسایل گرم کننده آورد ... سید مرتضی هم جریان خواب را برای او بیان کرد و گفت : معلوم است که حضرت بقیه ا.. روحی فداه ؛ هیچگاه دوستانش را وانمی گذارد و به آنها کمک می کند.
مقدمه
انسان در طول تاریخ هیچ گاه از اندیشه و رویای (به زیستن) فارغ نبوده و نگاه او همواره برای یافتن آینده ای بهتر و سامان یافته تر دوخته شده است. باآن که زورمداران و استضعاف گران ؛ همیشه مخالفان رژیم خود را در هم می کوبند در بند می کنند به زندان می اندازند به خاک و خون می کشند و می خواهند از هر طریق ممکن موقعیت خویش را حفظ کنند . اما مستضعفان به امید رسیدن به روزی خوش - روزی که به خواسته های مشروع خود برسند زندگی را بر حاکمان ستمگر -سخت و تلخ ساخته و مسیر تاریخ را عوض کرده اند . سیاه پوستان امریکایی و آفریقایی قیام کرده حقوق خو را می طلبند . مردم اندونزی ، الجزایر و ایران بپاخواسته استعمار و استعمارگران را طرد می کنند و به حیات آنها خاتمه می دهند و فلسطینی ها به انتفاضه خود ادامه می دهد.آرزوی به زیستن و داشتن زندگی آرام با زندگی بشر عجین بوده و در طول تاریخ از آن جدا نشده است .او همواره به فکر چنان روزی بوده و آنی از این اندیشه جدا نشده است . گر چه هنوز در ایجاد چنان زندگی مطلوب و ایده آل خود موفقیتی نداشته است .رویای مزبور در زندگی انسان به گونه های مختلفی تبلور یافته و اندیشمندان هر عصریبرای تعبیر شدن آن چاره ها اندیشیده شده و آن را در قالب (مدینه فاضله ) مطرح کرده اند که در آن از نابسامانی و دغدغه های جوامع موجود اثر و نشانی نباشد .از مدینه فاضله افلاطونی گرفته تا مدینه فاضله فارابی و از مدینه فاضله کمونیست ها و سوسیالیستهای تخیلی و بهشت موعود آن گرفته تا مدینه فاضله عصر روشنگری و انسان مداری .... آنها به خیال خود بشر را از قید و بند دین و آداب و تکالیف دینی آزاد نموده و انسان را محور همه چیز قرارداده اند و دین مذهب انسانیت را پایه گذاری کرده اند . اما (مدینه فاضله موعود ) اسلام - که در قران و روایات وعده تحقق آن داده شد - غیر از این مدینه های فاضله ای که دیگران مطرح کرده اند ؛ زیرا ویژگی های مدینه فاضله اسلامی - که در عصر حکومت مهدی (عج) تحقق پیدا خواهد کرد- به گونه ای است که آن را از سایر مدینه های فاضله پیشنهادی دیگران ,ممتاز می سازد. در این مقاله نخست به آینده جهان از دیدگاه اسلام اشاره می شود,ویژگی های عصر ظهور و مدینه فاضله اسلام بیان می گردد.